مرحوم کلینى و شیخ طوسى و طبرسى از زهرى نقل کرده اند که گفت : بسیار و مدتها در طلب حضرت مهدى (علیه السلام ) بودم ، و در این راه اموال فراوانى (در راه خدا) خرج کردم و به هدف نرسیدم ، تا اینکه به خدمت محمد بن عثمان (دومین نایب خاص امام زمان در عصر غیبت صغرى که بسال 305 هجرى از دنیا رفت ) رسیدم ، و مدتى در خدمت او بودم تا روزى از او التماس کردم که مرا به خدمت امام زمان (علیه السلام ) ببرد، او پاسخ منفى داد، بسیار تضرع کردم ، سرانجام به من لطف کرد و فرمود: فردا اول وقت بیا، وقتى فرداى آن روز، اول وقت به خدمت او رفتم ، دیدم همراه جوانى خوش سیما و خوشبو مى آید، به من اشاره کرد این است آنکه در طلبش هستى .
به خدمت امام زمان (علیه السلام ) رفتم و آنچه سوال داشتم مطرح کردم و جواب مرا فرمود، تا به خانه اى رسیدیم و داخل خانه شد و دیگر او را ندیدم .
در این ملاقات دوبار به من فرمود: از رحمت خدا دور است کسى که نماز صبح را به تاخیر بیندازد تا ستاره ها دیده نشود، و نماز مغرب را تاخیر اندازد تا ستاره دیده شوند.
منبع: داستانهای صاحبدلان/ محمد محمدی اشتهاردی