دیدبانی برای ایران

دیدبانی برای ایران
طبقه بندی موضوعی

از زبان دکتر عصام العماد(وهابی که شیعه شد)

1-مهمترین مسأله انحرافی وهابیت تقدیس خاندان اموی است . خیلی جالب است که خوارج با اینکه اشتراکات زیادی با وهابیت دارد قا ئل بودند که بنی‌امیه به اسلام خیانت کردند برعکس وهابیت .

2-وهابیت کتاب بخاری و مسلم را بر قرآن مقدّم می‌دانند:

مشکل دیگری که در مذاهب دیگر وجود دارد ولی در وهابیت پررنگ‌تر است و شیخ محمد غزالی مصری هم در کتاب «هموم داعیة» ــ که در اثر تدریس و برخورد با وهابیت آن را نوشته است ــ به آن اشاره دارد آن است که وهابیت کتاب بخاری و مسلم را بر قرآن مقدّم می‌دانند و شواهد متعددی هم برای این سخن خود می‌آوَرَد ، به عنوان مثال می گوید :

« یک روز در ایامی که من در دانشگاه عربستان بودم به یکی از مسجد معروف عربستان رفتم و در حال خواندن قرآن بودم که ناگهان یک عده از جوانان وهابی وارد مسجد شدند . من قرآن را بستم و گوش به سخن اینها دادم تا ببینم که اینها چه می‌گویند ؟ دیدم که اینها می‌گویند : عبدالله پدر پیامبر اسلام جهنمی است و بزرگترین افراد جهنم است . من خیلی ناراحت شدم و بلند شدم ، رفتم به نزد اینها و گفتم : دوستان من ! شما جوان هستید ، موضوع دیگری پیدا نکردید که راجع به آن گفتگو کنید و پیامبر را آزار ندهید . شما می‌گوئید که عبدالله پدر پیامبر اهل جهنم است و در روز قیامت در اوج عذاب خواهد بود ؛ این موضوع یک اذیت در حق پیامبر محسوب می‌شود .

اینها بلافاصله گفتند که شیخ محمد غزالی از شما این حرف بعید است ، شما عالِم بزرگ اسلام هستید و احکام اسلام را می‌دانید ، در اسلام عدالت است و همان طور که پدران ابوسفیان به جهنم می‌روند پدران پیامبر هم به جهنم می‌روند و عدالت اقتضاء می‌کند که هر دو به جهنم بروند .

من گفتم : من برای شما یک حدیث نقل می‌کنم که از ابوهریره در صحیح بخاری و مسلم آمده است و نشان می‌دهد که این سخن شما درست نیست ؛ ابوهریره روایت می‌کند که من از پیامبر شنیدم که فرمود : ( و ما کنّا معذّبینَ حتی نبعثَ رسولاً ــ سوره اسراء، آیه15) یعنی ما هیچ وقت کسی را به جهنم نمی‌فرستیم تا اینکه حجت بر او تمام شود ، این حدیث در جلد فلان و صفحه فلان آمده است . اینها گفتند که ما اولین بار است که این روایت را شنیده‌ایم آیا مطمئنی که این روایت را ابوهریره نقل کرده است ؟ گفتم : بله این روایت را هم بخاری و هم مسلم از ابوهریره نقل کرده‌اند . گفتند : ما توبه می‌کنیم و معتقد می‌شویم که عبدالله هرگز به جهنم نخواهد رفت و برای اینها اتمام حجت نشده است .

من بلافاصله بلند شدم و مجلس را ترک کردم ، یکی از این جوانان متوجه شد و دنبال من آمد و گفت : این که شما فرمودید ( و ما کنّا معذبین حتی نبعث رسولاً ) این آیه قرآن است نه حدیث بخاری و مسلم . گفتم : بله . گفت : پس چرا شما فرمودید که این حدیث از پیامبر است ؟ گفتم : من ترسیدم و اگر به شما می‌گفتم که این آیه قرآن است قبول نمی‌کردید ، من برای اینکه به آیه اعتبار بدهم هم آن را به ابوهریره نسبت دادم و هم به بخاری گفتم که این را بخاری از ابوهریره روایت کرده است ، چون شما درست است که در تئوری قرآن را مقدم می‌کنید ولی هر چه از آیات قرآن برای شما بیاورم شما می‌گوئید که آیا بخاری هم گفته یا نه ؟ شما عملاً بخاری و مسلم را مقدم می‌دارید و قرآن را در لابلای روایات بخاری و مسلم قبول می‌کنید » .

من (دکتر عصام عماد)هم وقتی که وهابی بودم وقتی که یک آیه با صحیح بخاری مخالف بود آن آیه را ردّ می‌کردم .

3-غلو در مورد صحابه :

وهابیت ابوسفیان را که 23 سال با پیامبر در جنگ بود به عنوان صحابی بزرگ اسلام و عادل می‌دانند ، معاویه ، عمرو بن عاص و ولید را اشخاص بزرگ اسلام می‌دانند حتی اگر چه با پیامبر جنگیدند اما در مورد اهل بیت ، امام علی و حضرت فاطمه این تعصب و غلو را ندارند و می‌گویند : عدالت اینها را ثابت کنید ؛ البته آنان این سخن را از روی تعصب می گویند یعنی می‌گویند : اگر شما عدالت صحابه را زیر سؤال ببرید ما هم عدالت امام علی و حضرت فاطمه را زیر سؤال می‌بریم ، اگر شما مطاعن خلیفه اول را بنویسید ما مطاعن خلیفه چهارم امام علی را می نویسیم .

4-مهمترین انحرافات وهابیت خلط بین عدالت و حجیِت صحابه :

درست است که قرآن و سنت هم عدالت صحابه و هم حجیت آنها را زیر سؤال بُرده است اما به عقیده من(دکتر عصام العماد) در برابر یک جوان وهابی و برای هدایت وهابی‌ها بهتر است از حجیت صحابه استفاده کنیم و این طور بگوئیم که ؛ ما عدالت ابوسفیان ، عدالت معاویه ، عدالت عمرو بن عاص و عدالت 120 هزار صحابه پیغمبر را قبول داریم اما این دلیل بر حجیّت اینها نخواهد شد چون همه مسلمین قائل هستند که عدالت غیر از حجیِت است مثلاً اگر امام جماعت عدالت دارد این عدالت برای من حجت نخواهد بود و یا مثلاً حضرت خضر برای ما عدالت دارد ولی برای ما حجت نیست بلکه پیامبر صلی الله علیه و آله برای ما حجیِت دارد ، بنابر این هر که عدالت دارد دلیل بر حجیت او نخواهد بود . ما هم به اینها می‌گوئیم : شما می‌گوئید که عدالت صحابه در قرآن آمده ، این درست ولی در قرآن و سنت حجیت صحابه نیامده است و دلیلی بر متابعت از صحابه وجود ندارد ؛ ما بر اساس حدیث ثقلین ــ که خود شیخ بن‌باز این حدیث را قبول دارد ، علامه البانی رهبر وهابیت درباره صحت این روایت کتاب کاملی نوشته ، شیخ محمد بن عبدالوهاب هم این حدیث را قبول دارد ، ابن‌تیمیه این حدیث را صحیح دانسته ــ که اهل بیت را عِدْل قرآن قرار داده و قرآن هم عدالت دارد و هم حجیّت ، به این نتیجه می‌رسیم که اهل بیت هم عدالت دارند و هم حجیّت .

من به عنوان یک شخص وهابی که از شیخ الاسلام ابن‌تیمیه پیروی می‌کنم ممکن است که دلیل بر عدالت او داسته باشم اما دلیلی بر حجیّت او ندارم ، دلیلی بر پیروی و تبعیّت از او ندارم . اگر شما از یک شیعه جعفری این سؤال را بپرسید که چرا شیعه شدید ؟ می‌گوید : چون امام جعفر صادق از اهل بیت است و اهل بیت به دلیل حدیث ثقلین برای من حجیّت دارد لذا از او پیروی و تبعیّت می‌کنم . من به این نتیجه رسیدم که این فقط شیعه است که دلیل بر تبعیت و پیروی از ائمه خود دارند . لذا این نکته از مهمترین انحرافات وهابیت است که بین عدالت و حجیِت صحابه خلط می‌کنند .

5-متأسفانه مسائل انحرافی و شبهات وهابیت تبدیل شده به مسائل عقیدتی اینها و بسیاری از گمراهی‌های وهابیت وارد کتاب‌های عقیدتی آنها شده است . آنچه که برای اهل سنت و سایر مسلمین از گمراهیات محسوب می‌شود در کتاب‌های عقیدتی وهابیت یافت می‌شود و این به خاطر آن است که بسیاری از آنچه که مخالف قرآن و سنت است برای یک وهابی از مسلّمات شمرده شده است . مشکل اساسی بیشتر وهابی‌ها خصوصاً جوانان وهابی جهل و عدم آگاهی آنان به حقیقت قرآن و حقیقت سنت پیغمبر و حقیقت اهل بیت است ؛ لذا من فکر می‌کنم که ما باید برای گفتگو با یک وهابی قدم به قدم حرکت کنیم و مثلاً نگوئیم که امروز درباره توحید بحث می‌کنیم یا امروز در مورد اهل بیت بحث کنیم بلکه باید جزئیّات را در معرض بحث و مناظره قرار دهیم و به عنوان مثال بگوئیم که امروز در مورد حدیث ثقلین یا آیه ولایت یا آیه تطهیر مناظره می‌کنیم ؛ منظور اینکه باید کار را از این جزئیات آغاز کنیم . در یکی از روزهائی که با شیخ عثمان الخمیس مناظره داشتم گفتم که موضوع بحث را مشخص کنید . ایشان گفت : درباره اهل بیت بحث کنیم . من گفتم : نه ، اهل بیت یک موضوع کلی است و ما آیات و روایات متعددی در این باره داریم ؛ یک آیه را انتخاب کنید تا درباره آن گفتگو کنیم ، گفت : اهل بیت یک موضوع جزئی است ، گفتم : آقای عثمان الخمیس شما وقتی می‌خواهید در دانشگاه مثلاً در مورد دندانپزشکی پایان‌نامه بنویسید به شما می‌گویند که این یک موضوع کلی است با اینکه دندان یکی از اعضای بدن و جزئی است . می‌گوئید در مورد دردهای دندان ! باز هم می‌گویند که این موضوع هم کلی است و صدها درد در مورد دندان وجود دارد و شما باید یکی از این دردها را بررسی کنید ؛ من موضوع حدیث ثقلین را مطرح کردم و آن را به 10 قسمت تقسیم کردم و گفتم امروز مثلاً درباره کلمه ثقلین بحث می‌کنیم . ببینید وهابی مثل یک گنجشک است که شما هرگز نمی‌توانید وقتی که این گنجشک در یک مزرعه است را بگیرید اما اگر این گنجشک را به طرف صندوقی هدایت کنید به راحتی می‌توانید آن را بگیرید ؛ من می‌گویم : برای هدایت وهابی‌ها باید از جزء شروع کنیم ، از آیه یا از روایت ؛ شما نباید بگوئید که یک موضوع انتخاب کنید ، این اشتباه است بلکه باید بگوئید یک روایت را انتخاب کنید چون اینها آنقدر گمراه شده‌اند که باید از صفر شروع کنیم و این مسأله بسیار مهم است .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی