مشکلات و کاستی های زیادی در معابر شهری همدان وجود دارد هر چند شهرداری همدان اخیرا با اجرای عملیات احداث تقاطع های غیر همسطح(که خود نیزمحل نقد است) در سطح شهر و خیابان های پرتردد، گامی بزرگ در جهت زیبایی و تسهیل جابجایی ها انجام داده لیکن کاستی هایی وجود دارد که باعث شده است مشکلاتی برای مردم به وجود اید.
رهبر انقلاب در دیدار با جمعی از کارگران تصریح کردند: «در دولت مطرح کنید، اصرار کنید، پافشاری کنید که اشیائی که جزو مصارف دولتی است، مطلقاً از خارج نیاید... دولت تصمیم بگیرد در هیچ یک از چیزهایی که مصرف می کند، از قلم و کاغذ روی میز گرفته تا ساختمان سازی تا بقیّه ی چیزها، هرآنچه در داخل قابل تولید است، خودش را از خارج ممنوع کند، بر خودش حرام کند.» چنین سخنی اگرچه در مرتبه ی اول امری اقتصادی می نماید اما با دقت در آن می توان دریافت که دارای مبانی فقهی و دینی نیز هست.
رهبر انقلاب در دیدار با جمعی از کارگران تصریح کردند: «در دولت مطرح کنید، اصرار کنید، پافشاری کنید که اشیائی که جزو مصارف دولتی است، مطلقاً از خارج نیاید... دولت تصمیم بگیرد در هیچ یک از چیزهایی که مصرف می کند، از قلم و کاغذ روی میز گرفته تا ساختمان سازی تا بقیّه ی چیزها، هرآنچه در داخل قابل تولید است، خودش را از خارج ممنوع کند، بر خودش حرام کند.» چنین سخنی اگرچه در مرتبه ی اول امری اقتصادی می نماید اما با دقت در آن می توان دریافت که دارای مبانی فقهی و دینی نیز هست. حجت الاسلام والمسلمین محمدحسین فلاح زاده، کارشناس مسائل فقهی، در گفتار زیر، مبانی فقهی این موضوع را مورد تبیین قرار داده است.
در اندیشه اجتماعى امروز غرب آزادى به معناى مجبور نبودن انسان و مواجه نشدن او با مانعى براى انتخاب گونه اى از ارزشها، اخلاق و رفتار در زندگى مطرح مى شود. ولی این نکته هم مورد اتفاق است که نمى توان چنین معنای وسیعی را به طور مطلق و به بدون هیچ قید و بند و حد و مرزى پذیرفت و تقدیس کرد. زندگى اجتماعى انسان خود عاملى است که انسان را مجبور به پذیرش محدودیتهایى بر سر راه این آزادى مى کند. مسئله مهم براى اندیشمندان غربى افزایش آزادى انسان در زندگى فردى و اجتماعى و به حداقل رساندن محدودیتها به ویژه در بخشى است که از سوى دولت براى برقرارى نظم اجتماعى اعمال مى شود. لیبرالها مى گویند دولت و نهادهایى مثل نهاد دین نباید یک شیوه زندگى را به عنوان شیوه داراى رجحان و برترى به شهروندان تحمیل کنند بلکه باید هر فرد را به عنوان یک واحد مستقل، در جامعه آزاد بگذارند تا ارزشها و هدفهاى زندگى را متناسب با میل و تمایل شخصى خود برگزیند.
لیبرالیسم یکی از مکاتب پرنفوذ فلسفی غرب است این مکتب در سه زمینه فلسفی، سیاسی و اقتصادی اصول و مبانی خود را ارائه داده است. در زمینه سیاسی طرفدار آزادیهای فردی و اجتماعی است و در زمینه مسایل اقتصادی نیز به کم کردن نقش و قدرت دولت اعتقاد دارد. از نظر فکری نیز بر این اعتقاد است که اگر امور جهان بر روال طبیعی خود قرارگیرد، مشکلات بشری حل خواهد شد. اگر نظم طبیعی جامعه را بر هم نزنیم و بگذاریم که افراد طبق خواسته های خود عمل کنند، هم برابری در جامعه ایجاد خواهد شد و هم برادری. دخالت افراد یا دولتها در جریان امور موجب از هم گسیختگی نظم اقتصادی و سیاسی جامعه می شود. این مکتب در قرن هفدهم همزمان با پیدایش سرمایه داری شکل گرفت. پیروان آن طرفدار حق انباشت سرمایه و اموال شخصی بودند. نخستین متفکران لیبرال بر این اعتقاد بودند که عموم مردم می توانند راه سعادت و خوشبختی خود را انتخاب کنند و نیازی به وجود سلسله مراتبی از روحانیان و غیر روحانیان نیست تا برای مردم تکلیف تعیین کنند.
نخستین گام در بحث مربوط به سکولاریسم تبیین واژهها و مفاهیمى است که در زبان انگلیسى و زبانهاى دیگر در این باره به کار رفته است.
واژه سکولار وصف است و انسان، جامعه، فرهنگ، حکومت، علم و غیره به آن توصیف شده و گفته مىشود: انسان سکولار، جامعه سکولار، حکومت سکولار و... .
دنیوى، مادى، غیرمذهبى، نادین مدار، بىاعتنا به امور مذهبى و معنوى، دنیایى، این جهانى، گیتى باور، دین گریز، از مردم عام (عامى)، کشیش بىفرقه، عرفى، خارج از صومعه، طرفدار دنیوى شدن امور، معانى و کاربردهایى است که در فرهنگهاى لغت براى واژه سکولار گفته شده است(1).
کسی که میان خود و خدا را اصلاح کند
خداوند میان او و مردم را اصلاح خواهد کرد
و کسی که امور آخرت را اصلاح کند
خدا امور دنیای او را اصلاح خواهد کرد
و کسی که ازدرون جان واعظی دارد
خدا را بر او حافظی است
حکمت 89 نهج البلاغه
به خدمت امام زمان (علیه السلام ) رفتم و آنچه سوال داشتم مطرح کردم و جواب مرا فرمود، تا به خانه اى رسیدیم و داخل خانه شد و دیگر او را ندیدم .
در این ملاقات دوبار به من فرمود: از رحمت خدا دور است کسى که نماز صبح را به تاخیر بیندازد تا ستاره ها دیده نشود، و نماز مغرب را تاخیر اندازد تا ستاره دیده شوند.
منبع: داستانهای صاحبدلان/ محمد محمدی اشتهاردی